کاش میشد مینشستم روز و شب را در جوارت
خوش به حال خادمت هر روز می آید کنارت
من همان هستم که هر جا گفته از سادات بوده
او که از بیاعتباری خرج کرد از اعتبارت
خسته از آزادیِ بی قیدوشرط و دستوپاگیر
آمدم آرام باشم چند ساعت در حصارت
کفشهایم مینشیند گوشهای از #کفشداری
تا زیارتنامهات را بشنود از کفشدارت
ادامه مطلب
درباره این سایت